حکم از نجف داشتند که ساعت 30/2 صبح، جنازهی سیدصدر را از دل خاک بیرون کشیدند. جنازهی بیکفنی که بیش از هر چیز، ظاهر آن، چشمها را خیره میکرد. و پر از سوراخ. اول پاها را تا بالای قبر آورد. آن وقت دو دست دیگر، پاهای سرد و کبود را گرفتند و آن دیگری از گور بیرون آمد. بعد جسد را از جفت پاها گرفتند و بیرون کشیدند. پیکری که سر آن از قفا بریده شده بود و به یک تکه گوشت بیخون و سرد آویزان بود. لباس سید سوراخ بود. فکر کردیم تیربارانش کردهاند. اما وقتی جنازه را کفن میکردیم، وقتی را از تن سید بیرون میکشیدیم، دیدیم که این سوراخها را گلولههای سربی نمیتوانستهاند به وجود بیاوردند. سوراخ ها به حفرههایی که تعدادشان به 8 میرسید.
پیکر سید را کفن کردند و او را در جایی دیگر، خارج از وادیالسلام دفن کردند و مزار این عالم جلیلالقدر 20 سال گمنام ماند و وهابیون به خیال واهی بارها قبر حاشیهی جادهی باریکه را متلاشی کردند.
منبع : کتاب مشت مشت گل سپید می چینند از خاک
نوشته شده توسط : مهدی افضلی
نظرات دیگران [ نظر]